جایی برای با تو نشستن

ساخت وبلاگ
  برای مادرم باغبان رفته ، اما ـ در خزانی چنین سرد و دلتنگـ ـ بارها دیده ام من چند زنبورِ در جستجو را گرد گلهایِ او گرمِ پرواز و آواز **** بودن آیا جز این است ؟* * بارها گفته ام که مادرم گر چه چیزی قریب نیم قرن در شهر زیست اما همیشه خودش را غریب شهر می‌دانست و در تبعید، و روستایی ماند که ماند ، عاشق گل و گیاه و درخت و پرنده و بره ، خوابهایش پر بود از چشمه و گندمزار و کبک و سرسبزی . این اواخر هفت ترانه با تصنیف‌های بختیاری تصاویری را به نمایش می‌گذاشت از دختران بختیاری با آن لباسهای رنگارنگ و سرشارکه در کوه می‌خرامیدند و به چشمه که می‌رسیدند هم را مهمان آب می‌کردند و نیز بختیاری مردی که یا جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : ياد,دري,بود,سوي,بهار, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 97 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

مي آيد،مي‌رسد از را‌ه و جانها را جوان مي‌كند و توان مي‌بخشد و چيزي از جنس شيدايي و شيفتگي و شوريدگي مي‌پراكند و خواهي‌نخواهي دچار جادويي سبزت مي‌كند و در حرف‌نشنوي يگانه‌اي است و در به كرسي نشاندن حرف و خواستش هم ! اگر بدانيد چقدر در گوش انجيربن خواندم كه مبادا مبادا  مبادا جوانه بزني ، اگر بدانيد چه اندازه بانگ برداشتم كه"انجيربن! جوانه مزن ديگر " ، اگر بدانيد چه زاري‌ها كردم كه نياريدش ! نيا و ... اما نه شنيدند و نه شنيد ! با همه دم‌سردي زمستاني كه گذشت بيست روزي پيش از بر‌تخت‌نشستن"آنكه خوبي و نيكويي مي‌آورد" ترنج بي‌برگيهاي خانه با برگچه‌هاي معصومانه‌ي نازكش به پيشواز رفته بود و با زبان ب جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : نامت,سپيده,دمي,است,پيشاني,آسمان,گذرد,متبرك,باد,نام, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 97 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

  گفتگوهايم با ديگران از موزون ترابي( از تراويدن و ترابيدن)  خالي نيست و  معمولا بيتي ، دو بيتي يا چند سطري است و فراموش مي شوند و مي روند كه مي روند و البته اين موزونيات معمولا خالي از طعن‌و‌طنزي نيستند و محض ادخال سرور در قلوب‌اهالي‌ديار‌كفر! از ما سر‌مي‌زنند و يكي از دائم‌السرورها رفيق بيست ساله‌ي ما قاسم حلاج است كه با سربداران مي‌نشيند و تن به دار نمي‌دهد و شگفت مردي‌است در ساده‌دلي يگانه!!! يكي دو روز پيش گپ مي‌زديم و طبق معمول حرف كفش پيش آمد كه ما چون اهل سلوكيم و از راهروان، بسيار از پاي‌افزار سخن مي گوييم و البته اين هم هست كه "آقاي پدر" حلاج نمايندگي كفش ملي رامسر را سالها در كف كف جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : كفش,كنار,بگذاريم, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 102 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

 

فرض مي كنيم
لحن آسمان 
موقعي كه از تو حرف مي زند
گل بهي موجز كرشمه اي است.

ما 
از كدام سمت
بايد اين ترانه را بغل كنيم!!!؟

+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 12:15  توسط مهدی شمس آبادی  | 
جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : فرضيات, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 82 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

 

فرض مي كنيم
يادگار خون سرو
از سروده هاي سايه نيست.

 

ناگزير
شاعري بلند و مهربان
خلق مي كنيم
تا برايمان
يادگار خون سرو را
از دوباره
بغضْمان كند.

+ نوشته شده در  جمعه هجدهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 21:36  توسط مهدی شمس آبادی  | 
جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : ادامه,فرضيات, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 91 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

چرا توقف کنم چرا ؟پرنده ها به جستجوی جانب آبی رفته اند افق عمودی است افق عمودی است و حرکت : فواره وار و در حدود بینش سیاره های نورانی می چرخند زمین در ارتفاع به تکرار می رسد و چاههای هوایی به نقب های رابطه تبدیل می شوند و روز وسعتی است که در مخیله ی تنگ کرم روزنامه نمی گنجد چرا توقف کنم ؟راه از میان مویرگهای حیات می گذرد کیفیت محیط کشتی زهدان ماه سلولهای فاسد را خواهد کشت و در فضای شیمیایی بعد از طلوع تنها صداست صدا که جذب ذره های زمان خواهد شد چرا توقف کنم ؟چه میتواند باشد مرداب چه میتواند باشد جز جای تخم ریزی حشرات فساد افکار سردخانه را جنازه های باد کرده رقم میزنند نامرد در سیاهی فقدان مردی جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : تنها,صداست,ماند, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 97 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

 

فرض مي كنيم
از زبان برگ
ماجراي سالهاي دور نيست
قصۀ هميشه هاست .

مي روم
تا زبان برگ را
_رگ به رگ_ 
از معلمي كه سالهاست
با زبان برگ
آشناست
يادور شوم.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 11:10  توسط مهدی شمس آبادی  | 
جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : فرضيات,دنباله,دار, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 90 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

آه از عشق و آه و آه از عشق

به خدا می برم پناه از عشق

عشق شوریده ای است سرگشته

بی قراری است دربدر گشته

رفتنیهای پرخطرها عشق

بی سرانجامی سفرها عشق

ناتمامیم مثل این دو سه خط.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۶ساعت 15:40  توسط مهدی شمس آبادی  | 
جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : قنا,ربنا,عذاب,العشق, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 125 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

فرض می کنیم

نرخ رشد بی قراری و غزل

کمتر از

نُرم آسمانی است.

دست ما و دامنِ

( ای تمام عاشقانت بی قرار

ای تمام بی قراران عاشقت)

+ نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۶ساعت 0:33  توسط مهدی شمس آبادی  | 
جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : باید,وزن,مرزها, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 98 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05

 

تصمیم گرفته ام مصمم باشم

باشم باشم باشم باشم باشم...

کوه است پناه و پشتم آری آری

باید باید محکم،محکم باشم

باشم باشم باشم....

+ نوشته شده در  سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 11:41  توسط مهدی شمس آبادی  | 
جایی برای با تو نشستن...
ما را در سایت جایی برای با تو نشستن دنبال می کنید

برچسب : تابی,کوههای,محکوم,ولی, نویسنده : 1mehdishamsab بازدید : 97 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:05